هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

omid20 بزرگترین مرجع کلیپ موبایل در ایران
 
الرئيسيةالرئيسية  أحدث الصورأحدث الصور  جستجوجستجو  ثبت نامثبت نام  ورودورود  

 

 داستان کوتاه : هرگز زود قضاوت نکن!

اذهب الى الأسفل 
نويسندهپيام
omid20
Admin
omid20


تعداد پستها : 236
Points : 712
Reputation : 0
Join date : 2009-12-05

داستان کوتاه : هرگز زود قضاوت نکن! Empty
پستعنوان: داستان کوتاه : هرگز زود قضاوت نکن!   داستان کوتاه : هرگز زود قضاوت نکن! Emptyالأربعاء ديسمبر 09, 2009 6:19 pm

مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ ساله‌اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلی‌های خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد.

به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس می‌کرد فریاد زد: پدر نگاه کن درخت‌ها حرکت می‌کنن. مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد.

کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرف‌های پدر و پسر را می‌شنیدند و از حرکات پسر جوان که مانند یک کودک ۵ ساله رفتار می‌کرد، متعجب شده بودند.

ناگهان جوان دوباره با هیجان فریاد زد: پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت می‌کنند.

زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه می‌کردند.

باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید.

او با لذت آن را لمس کرد و چشم‌هایش را بست و دوباره فریاد زد: پدر نگاه کن باران می‌بارد،‌ آب روی من چکید.

زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: ‌چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمی‌کنید؟

مرد مسن گفت: ما همین الان از بیمارستان بر می‌گردیم. امروز پسر من برای اولین بار در زندگی می‌تواند ببیند
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
https://omid20.forumfa.net
 
داستان کوتاه : هرگز زود قضاوت نکن!
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1
 مواضيع مماثلة
-
» داستان کوتاه زیبا و آموزنده (( نجار پیر ))
» قصه های کوتاه = نجس ترين چيز دنيا !!!
» داستان : ثروت
» داستان قصاب و سگ

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: بخش خواندنی ها :: داستان کوتاه و آموزنده-
پرش به: