هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

omid20 بزرگترین مرجع کلیپ موبایل در ایران
 
الرئيسيةالرئيسية  أحدث الصورأحدث الصور  جستجوجستجو  ثبت نامثبت نام  ورودورود  

 

 خدایی خدا.........

اذهب الى الأسفل 
نويسندهپيام
omid20
Admin
omid20


تعداد پستها : 236
Points : 712
Reputation : 0
Join date : 2009-12-05

خدایی خدا......... Empty
پستعنوان: خدایی خدا.........   خدایی خدا......... Emptyالأربعاء ديسمبر 09, 2009 6:09 pm

خدایی خدا
روزها گذشت و گنجشك با خدا هيچ نگفت...
فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي گفت : مي آيد،من تنها گوشي هستم كه غصه هايش را مي شنود و يگانه قلبي ام كه دردهايش را در خود نگه مي دارد و سرانجام گنجشك روي شاخه اي از درخت دنيا نشست .
فرشتگان چشم به لبهايش دوختند ، گنجشك هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود:" با من بگو از آنچه سنگيني سينه توست ." گنجشك گفت " لانه كوچكي داشتم، آرامگاه خستگي هايم بود و سرپناه بي كسي ام . تو همان را هم از من گرفتي.اين طوفان بي موقع چه بود ؟ چه مي خواستي از لانه محقرم ؟ كجاي دنيا را گرفته بود ؟
و سنگيني بغضي راه بر كلامش بست. سكوتي در عرش طنين انداز شد . فرشتگان همه سر به زير انداختند.
خدا گفت :"ماري در راه لانه ات بود . خواب بودي . باد را گفتم تا لانه ات را واژگون كند.آنگاه تو از كمين مار پر گشودي . گنجشك خيره در خدايي خدا مانده بود.
خدا گفت " و چه بسيار بلاها كه به واسطه محبتم از تو دور كردم و تو ندانسته به دشمني ام بر خاستي."
اشك در ديدگان گنجشك نشسته بود . ناگاه چيزي در درونش فرو ريخت. هاي هاي گریه هايش ملكوت خدا را پر كرد...

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
https://omid20.forumfa.net
 
خدایی خدا.........
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: بخش خواندنی ها :: داستان کوتاه و آموزنده-
پرش به: