هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

omid20 بزرگترین مرجع کلیپ موبایل در ایران
 
الرئيسيةالرئيسية  أحدث الصورأحدث الصور  جستجوجستجو  ثبت نامثبت نام  ورودورود  

 

 داستان : ثروت

اذهب الى الأسفل 
نويسندهپيام
omid20
Admin
omid20


تعداد پستها : 236
Points : 712
Reputation : 0
Join date : 2009-12-05

داستان : ثروت Empty
پستعنوان: داستان : ثروت   داستان : ثروت Emptyالأربعاء ديسمبر 09, 2009 6:21 pm

مرد ثروتمند و باتقوایی که در حال مرگ بود از خدا خواست تا ثروت و گنجینه خود را به بهشت بیاورد. خدا هم چون مرد ثروتش را از راه حلال درآورده بود و به مستمندان هم کمک کرده بود؛ قبول کرد.

مرد ثروتمند به خدمتکاران خود دستور داد تا چمدانی را پر از طلا کنند و داخل تابوتش بگذارند.

ساعاتی بعد مرد از دنیا رفت و در آن دنیا همراه چمدان به دروازه بهشت رسید. فرشته مأمور در بهشت به او گفت:آ« ورود با چمدان ممنوع است.آ» مرد به او گفت که با اجازه خداوند این چمدان را با خود آورده است. فرشته قبول کرد و پرسید:آ« داخل چمدان چه آورده ای؟آ» مرد چمدان را باز کرد. فرشته با حیرت گفت:آ« سنگ فرش خیابان؟!آ»

فرشته در بهشت را باز کرد. بهشت شهری بود با دیوارهایی از زمرد، خانه های از سنگ یاقوت با درهایی از لعل سرخ، درختانی زیبا که مرواریدهای قشنگی از آن آویزان بودند و سنگ فرش خیایان ها همه از طلای ناب!
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
https://omid20.forumfa.net
 
داستان : ثروت
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1
 مواضيع مماثلة
-
» داستان قصاب و سگ
» داستان کوتاه : هرگز زود قضاوت نکن!
» داستان کوتاه زیبا و آموزنده (( نجار پیر ))

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: بخش خواندنی ها :: داستان کوتاه و آموزنده-
پرش به: